پایگاه حامیان دکتر جلیلی

خدا نیاورد روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین پشت کردن به دفاع از محرومین و روی آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد

پایگاه حامیان دکتر جلیلی

خدا نیاورد روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین پشت کردن به دفاع از محرومین و روی آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد

پیرامون انقلاب اسلامی مطالب فراوانی توسط افراد مختلف به تحریر در آمده است،اما در این مطلب سعی براین است تا از پنجره ای به انقلاب نگاه شود که کمتر به آن توجه شده است!

در مقدمه ی مطلب نگاهی اجمالی به واژه انقلاب و هدف انقلابیون ایران می اندازیم.

انقلاب به واقع نوعی خروش و قیام است بر علیه وضع موجود برای رسیدن به شرایط و اوضاع مطلوب!هر انقلابی که در طول تاریخ صورت گرفته دارای ریشه های مختلفی بوده است،انقلاب اسلامی ایران هم از این قاعده مستثنا نیست و دارای ابعاد گوناگونی است که برای بقا و ادامه ی مسیر باید همین ارزشها را که مردم برای آن انقلاب کردند  حفظ کند!ریشه های انقلاب اسلامی را می توان در سه دسته ی بزرگ تقسیم بندی کرد:

اولین ریشه ی شکل گیری انقلاب ماهیت اقتصادی آن است،در واقع مردم از بی عدالتی و تبعیض به ستوه آمده و دیگر تاب تماشای شکاف طبقاتی را نداشته اند و تصمیم گرفته عملاً وارد میدان شوند و حقوق پایمال شده ی خود را باز پس گیرند.

دومین ریشه را برای انقلاب اسلامی میتوان آزادی خواهی و استقلال طلبی مردم دانست،زیرا بشر همواره دنبال آزادی است تا خود در سرنوشت اجتماعی و سیاسی خودش دخالت کند!در جامعه ای که آزادی نباشد رشدی صورت نمی گیرد،استعداد ها کشف نمیشوند،عده ای همیشه محکوم و عده ای همیشه حاکم باقی خواهند می ماند،آزادی خواهی تزریق هویتی بود به رگ های خشک شده ی تمام دنیا چرا که بدون آزادی ،خلقت معنایی ندارد!انسان آمده است با آزادی تصمیم بگیرد،مسئولیت بپذیرد و استعدادهایش را شکوفا کند در نتیجه اسقلال و آزادی دو مطالبه ی بزرگ انقلابیون به شمار می رفت!

ریشه بعدی انقلاب که به مبارزات تحرک می بخشید و در واقع نوعی کاتالیزگر به شمار می رفت،ماهیت اسلامی به معنی معنوی آن است!یعنی اگر مردم رفع تبعیض و عدالت می خواستند آن را در سایه ی اسلام طلب میکردند!اگر دنبال آزادی بودند آزادی در حیطه ی اسلام مد نظرشان بود،هم چنین اگر استقلال میخواستند بر اسقلال اسلامی پافشاری میکردند!

پس از طرح این مقدمه ی کوتاه به اصل مطلب می پر دازیم:

پس پیروزی انقلاب اسلامی چارچوب یک نظام اسلامی یا به تعبیری همان سخت افزار اسلامی  آن شکل گرفت و ما توانیم ادعا کنیم که الان نظامی داریم با ساختار اسلامی! اما پس از گذشت 34 سال از انقلاب اسلامی هنوز این نظام اسلامی از درون، اسلامی نشده و مشکل نرم افزاری در بطن نظام کاملا محسوس است.البته ناگفته نماند که حرکت نظام در طی این مدت در جهت رسیدن به این مهم بوده است اما نقاط ضعف بسیاری هنوز به چشم میخورد!به تعبیر امام خامنه ای (روحی له الفدا):ما حکومت اسلامی داریم اما دولت اسلامی نداریم! (منظور از دولت، هیئت حاکم است نه صرفاً قوه ی مجریه!)

همیشه دشمنان انقلاب ها در صدد این بوده اند که انقلاب ها را از درون تهی کنند در حالی که از انقلاب فقط ظاهر آن باقی بماند. به واقع دشمن همیشه دنبال این است که مفاهیم را وارونه کند به طوری که ظاهر و باطن  انقلاب یکی نباشد، یعنی مردم انقلابی باشند و نباشند!مردم پای آرمانها باشند و نباشند!

دشمن اگر بتواند در انقلاب اسلامی ما مفاهیم بلندی چون آزادی،ایثار،عدالت،استقلال،آرمان خواهی ،و... را وارون کند و ارزش را به ضد ارزش تبدیل کند توانسته است انقلاب را از بُعد نرم افزاری به اضمحلال بکشاند! بماند که برای رسیدن به این هدف شُوم تاحدودی موفق هم شده است!! وقتی در بین بعضی اقشار از ایثار و عدالت به عنوان رویای جهان سومی یاد میشود یعنی دشمن توانسته است قشری را به تسخیر خود درآورد! کما اینکه فقر نرم افزارِ اسلامی ،گریبان گیر انقلاب کبیر رسول الله (ص)هم شد و مردم پس از رحلت آن بزرگوار به دوران جاهلیت بازگشته و با حمله به خانه ی جانشین رسول خدا نشان دادند که از نهضت پیامبر فقط جسم و ظاهری بیشتر باقی نمانده و مردم در ظاهر مسلمان هستند اما در باطن تهی و پوچ!جمله جناب سلمان (ع) در ماجرای ثقیفه بیانگر همین موضوع است که ایشان خطاب به مردم فرمودند:کردید و نکردید! یعنی ای مردم انقلاب کردید اما از آن نگه داری نکردید!از آرمانها دَم زدید و آنها را محقق نکردید و آرمانها را در حد یک شعار نگه داشتید!

امروز که 34 سال از انقلابی که مایه ی فخر تمام آزادگان در طول تاریخ بشریت بوده و خواهد بود میگذرد چه اقداماتی پیرامون شکل گیری درون مایه ی نظام اسلامی انجام گرفته است؟

یکی از آرمانهای انقلابیون عدالت اجتماعی و رفع تبعیض بوده است،آیا تاکنون به این مهم دست یافته ایم؟الان جامعه ی ما طبقاتی هست یا نه؟آیا عده ای برای رسیدن به قدرت از رانت های حکومتی استفاده نمیکنند یا میکنند؟آیا برابری و برادری بین ما وجود دارد؟و...؟و...؟و...؟

اینها سوالاتی است که پاسخ های بسیار روشنی دارد،پاسخ هایی که نشان می دهد انقلاب ما هم از درون، مایه ی چندانی ندارد و این خطر بزرگی است که انقلاب را تهدید میکند!

ما مسلمانان در طول تاریخ حوادث تلخ زیادی را تجربه کرده ایم و چه ضربه ها که از تجمل گرایی عده ای و گرسنگی عده ای بیشتر نخورده ایم!

مردم مسلمان و انقلابی آندلس شاید هیچ گاه فکر هم نمیکردند که امپراطوریشان اینچنین به گِل بنشیند!و انقلاب عظیم شان در اروپا با توطئه های مختلف دشمن از دست برود!در آندلس عللی چون تفرقه در طبقه ی اعیان بر سر قدرت،نارضایتی قشر ضعیف جامعه از امتیازات طبقه ی اعیان،تعقیب ،دستگیری و شکنجه آزادی خواهان وعدالت طلبان،وضعیت نابسامان اقتصادی و... سبب از بین رفتن این انقلاب اسلامی شد و اگر قرار باشد ما از تاریخ عبرت بگیریم این عوامل بَسی جای تامل دارد!

ابن خلدون نظریه ای پیرامون حکومت ها دارد و عمر هر حکومت را به پنج دوره تقسیم میکند:

اول ،دوره ی پیروزی و کنار زدن سایر قدرت ها! دوم،دوره ی تثبیت  فرماندهی و به انحصار در آوردن قدرت برای گروهی خاص! سوم،با حفظ خود کامگی سعی میشود با تقلید از سایر دولتها به تجمل گرایی و آسودگی روی آورده شود و گروهِ دارای قدرت سعی در استفاده از میوه های انقلاب و مصادره کردن آن دارد!مرحله چهارم،دوره ی چپاول بیش از پیش اموال محرومین و بهره بری بیش از پیش از بیت المال است! و مرحله پنجم،دوره ی انحطاط و زوال حکومت است که دیگر ناتوان شده و از پای افتاده است!

اینکه انقلاب ما در کدام مرحله به سر می برد محل بحث ما نیست،چیزی که اینجا اهمیت پیدا میکند این است که امام خامنه ای (روحی له الفدا) دهه ی چهارم انقلاب را دهه ی پیشرفت و عدالت نامیدند!یعنی باید به سمتی برویم که عدالت اجتماعی در جامعه حاکم شود چرا که اگر جز این باشد خداوند تضمینی برای حفظ این اتقلاب به کسی نداده است!(به قول حاج سعید قاسمی چک سفید امضا برای حفظ انقلاب نداریم).

اما ما میراث دار انقلابی هستیم که طبق گفته ی رهبرش دست الهی پشت تمام اتفاقات آن حس میشود،میراث دار انقلابی هستیم که چه خون هایی در طول تاریخ  برای به وجود آمدن آن ریخته نشد و می توان ارزشمندترینِ این خون ها را خون حسین بن علی دانست که در سال 61هجری در صدد تشکیل همین انقلاب بود! حال که قرعه فال به نام ما زدند و این ماموریت خطیر به ما مُحول شده و ما مامور به صیانت از انقلابیم هرگز از پای نمی نشینیم و به عالم نشان میدهیم که وقتی آقا روح الله می فرماید مردم ما از مردم عهد رسول الله بهتر هستند یعنی چه؟

به امید آن که این انقلاب را به دست صاحب حقیقی آن برسانیم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۱ ، ۰۰:۲۵
فرزندان روح الله

۱٫بررسی شرایط فعلی سوریه در منطقه:

الف) تغیییر موضع امریکا و غرب از راه حل نظامی به راه حل سیاسی و گفت و گو:

با ادامه دار شدن جنگ سوریه و عدم عقب نشینی محور مقاومت و روسیه، غرب با توجه به روند منطقه و افزایش فشارهای افکار عمومی و نفرت از غرب مخصوصا پس از رسوا شدن جنایت‌های گروه های تروریست مخالف بشار اسد، برای نخستین بار پس از آغاز ناآرامی‌ها در دمشق (بعد از دادن هزینه‌های گزاف طی ۲۲ ماه) سخن از راه حل سیاسی و دولت انتقالی می‌زنند. این تغییر راهبرد در اظهارات سران غربی هویداست.

ب)تغییر موضع شورای قطر(ائتلاف انقلابی و مخالفان):

گروه ائتلاف انقلابی و مخالفان اخیرا زیر نظر قطر و امریکا ایجاد شده بود تا برای سوریه پس از سقوط بشار اسد کابینه تشکیل دهد. این گروه در اساسنامه اولیه خود هرگونه مذاکره با دولت بشار اسد را غیرممکن و نامشروع می‌خواند و تنها راه حل را کنارگیری بشار اسد یا راه حل نظامی می‌دانست.

احمد الخطیب مسئول این شورا هفته گذشته از شرکت این گروه در گفت و گوی ملی طرح بشاراسد خبر داد؛ که نشان از عقب نشینی جدی‌ترین مخالفان خارجی است.

ج) پیشروی ارتش و پاکسازی: در هفته‌های گذشته شاهد تسلیم شدن و نابودی تعداد زیادی از افراد مسلح مخالف دولت دمشق در ریف دمشق و حلب و دیگر مناطق سوریه بودیم که ضربه شدیدی به گروه های مسلح بود.

۲. بررسی سناریوهای احتمالی:

درصورت واکنش فوری و نظامی ارتش سوریه:

الف) جنگی تمام عیار در منطقه بین محور مقاومت و سازش

ب) کاهش تمرکز قدرت ارتش سوریه بر مناطق امن و کندشدن روند پاکسازی های اخیر

ج) بازگشت موضع غرب به راه حل نظامی:

در این حالت اگر سوریه وارد یک تصمیم آنی و سریع می‌شد و به مناطق مرزی فلسطین اشغالی حملات موشکی و زمینی تلافی جویانه انجام می‌داد، رژیم اشغالگر قدس و جریان افراطی سازش بار دیگر موفق می‌شدند غرب را مجاب به راه حل نظامی کنند و ما شاهد تغییر موضع آمریکا و غرب از روند سیاسی به مقابله نظامی در حمایت از رژیم اشغالگر قدس بودیم، که بردی بزرگ برای اسراییل به شمار می‌رفت.

واما دیگر سناریوها:

د) تلاش اسراییل برای بازگشت حیثیت از دست رفته پس از جنگ هشت روزه

ه)بازگرداندن روحیه گروه های مسلح مخالف پس از چند هفته شکست های پیاپی

و) شعله ور کردن اختلاف های کشورهای عربی:

این سناریو با سکوت اتحادیه عرب و انتشار اخبار مبنی بر چراغ سبز عربستان و قطر و کمک های اطلاعاتی آنان، جنبه عملی بیشتری به خود گرفت. در حالی که امروزه مهمترین نیاز منطقه و جهان عرب برای عبور از ناآرامی ها مخصوصا در مصر، عراق و لبنان ، وحدت کشورهای عربی و اسلامی است . ایجاد تنش بین احزاب داخلی کشورها و دولت های عربی با جلب نگاه ها باری دیگر به سوریه و ایجاد اختلاف، یک پیروزی بزرگ برای طراحان ناامنی در مصر و عراق است.

و در پایان:

بسیاری از افکارعمومی انتظار واکنش سریع از سوی ارتش سوریه را داشته‌اند، اما ارتش سوریه با یک بیانه قاطع در آن تأکید کرد «که این تجاوز خطرناک بر حاکمیت سوریه، هرگز سوریه و نقش این کشور را تضعیف نخواهد کرد و مردم سوریه را از ادامه حمایت های خود از جنبش های مقاومت و مسائل عادلانه عرب و در رأس آنها قضیه فلسطین دلسرد نخواهد کرد» تا هم برخی از سناریوهای احتمالی بالا را تاحدودی خنثی کند و هم وجهه و اقتدارخود را در بین کشورهای عربی و اسلامی حفظ کند.

آماده باش بودن سراسر اسراییل، نیروهای نظامی امریکا در اردن، تخلیه مناطق استراتژیک از تیررس سلاح های مقاومت (از جمله شهر حیفا) نشان از این دارد که ارتش اسراییل و غرب منتظر عکس العمل آنی سوریه زیر فشارهای افکار عمومی و رسانه های عربی برای دفاع از وجهه ضد صهیونیستی خود بوده‌اند که این پیش بینی غرب برای رسیدن به سناریوهای گفته شده مذکور و شروع یک بازی دیگر در محور مقاومت با خویشتنداری حکومت دمشق ناکام ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۳۴
فرزندان روح الله

به دنبال پخش شایعات مشکوکی مبنی بر دستگیری تعدادی از اعضای موسسه اندیشه و بصیرت به دلیل تهیه و توزیع ویژه نامه رازهای شهر راز، روابط عمومی موسسه اندیشه و بصیرت اطلاعیه زیر را صادر نموده است:

 

بسم الله الحق

اخیرا شایعات مشکوکی در بین برخی از افراد رواج داده شده است که بیان می کند تعدادی از اعضای موسسه اندیشه و بصیرت به دلیل تهیه و تولید ویژه نامه 9 دی با عنوان رازهای شهر راز بازداشت شده اند. موسسه اندیشه و بصیرت ضمن تکذیب این شایعه بیان می‌نماید که این موسسه بر اساس رسالت انقلابی خود و با درک شرایط فعلی و رصد موضع‌گیری‌های اخیر سران فتنه در شیراز و نیز پیش‌بینی اقدامات آنها در انتخابات آینده دست به این اقدام زده است و در صورتی که برخی از نیروهای وابسته به این جریان قصد انجام چنین حرکت‌هایی را داشته باشند بایستی خود را آماده پاسخگویی به خیل نیروهای حزب‌اللهی و امت انقلابی شیراز بنمایند.

والسلام علی من اتبع الهدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۴۷
فرزندان روح الله

هو العزیز

انقلاب اسلامی ایران که به رهبری امام خمینی(ره)به پیروزی رسید،فقط یک شعار و یک اسم خاص نیست.طبق فرموده رهبر معظم انقلاب،انقلاب اسلامی ایران نشئت گرفته از قیام و نهضت اباعبدالله(ع)است و به همین دلیل انقلاب ایران،برای بقا،باید در راستای همان اهداف قیام امام حسین(ع)حرکت کند،در غیر این صورت جز اسم و شعار خاصیتی نداشته و دچار عقب گرد می گردد.یکی از اهداف سید الشهدا(ع) برای قیام،طبق فرمایش آن حضرت،دفاع و باز  پس گیری حقوق مظلومین و محرومین جامعه از متکبرین و زورگویان بود.پس باید سرلوحه وظایف مسئولین در جمهوری اسلامی،تلاش در راستای اعاده و دفاع از حقوق مستضعفین باشد.                                            

حضرت رسول(ص)در این باره میفرمایند:"هرگز امتی به به مقام قداست نمیرسد مگر آن وقت که وضع به این منوال باشد که ضعیف حقش را از قوی بدون لکنت زبان بگیرد."اکنون در حالی این حدیث را ذکر می کنم که حجت الاسلام جهانشاهی(معروف به طلبه سیرجانی) حدود 4 ماه است که بدون هیچ تفهیم اتهامی و بی هیچ جرمی! در زندان به سر می برد و هیچ خبر و اطلاع موثقی از ایشان در دست نیست.

آیا عدل علوی اینگونه اقتضا میکند که شخصی بی پناه را فقط به خاطر اعتراض علیه فساد و بی عدالتی،در بند کرده،بدون تشکیل دادگاه،4 ماه وی را زندانی کنید و به این دلیل که نه آقازاده است و نه سرمایه دار،در بایکوت خبری کامل اجازه ملاقات با نزدیکترین کسانش را هم به او نمی دهید؟

این سوال پیش می آید که حضرات چگونه به شخصی دیگر که علیه امنیت ملی اقدام کرده و متهم به فساد اقتصادی و جاسوسی است،آزادی داده و اجازه گرفتن وکیل و رجوع به پزشک و ملاقات با خانواده اش را به راحتی میدهند اما در برابر اقدامی و جنبشی علیه فساد و تبعیض و اعتراض در راستای آرمان های امام(ره)،با شدت برخورد میکنند؟قوه قضائیه چرا و به چه توجیهی در برابر بزرگترین فسادها در جامعه سکوت کرده و به گونه ای رفتار میکند که مردم شک کرده و احساس کنند که دستگاه قضا فشل بوده و قدرت برخورد با ام الفسادها را نداشته و فقط زورش به عده ای بی پناه و سیلی خورده می رسد؟

دستگاه قضا با این عملش،این شبهه را در اذهان ایجاد می کند که تفاوت دستگاه قضاوت در نظام اسلامی با دستگاه قضا دررژیم منحوس گذشته،فقط در تغییر نام بوده و عمل در راستای عدالت اجتماعی که نقطه جدایی جمهوری اسلامی با حکومت های دیکتاتور و خودکامه است،عملا تحت الشعاع سیاسی بازی و حزب بازی و آقازادگی قرار گرفته و ذبح شده است.

امام خامنه ای(مد ظله العالی) در این مورد میفرمایند:"اگر ما نتوانیم فضای اسلامی به معنای واقعی را در جامعه پیاده کنیم،عدل اسلامی را در دستگاه قضاوت و حکومتمان نشان دهیم و نتوانیم زمینه های تداول ثروت بین اغنیا را که اسلام آنرا منع کرده است،با نظام اقتصادی درست در جامعه اسلامی از بین ببریم و نتوانیم اخلاق و ارزش های اسلامی را در جامعه مجسم و محقق کنیم،در نتیجه نظامی با پرچم و اسم اسلام،اما با حقیقت و معنای غیر اسلامی و احیانا جاهلی خواهیم داشت؛که هر چیزغیر اسلامی باشد جاهلی است.اگر خدای نکرده چنین شد ما همان موذن بد صدایی خواهیم بود که صدا و آهنگ ناخوش ما،به جای آنکه به اسلام عزت و آبرو ببخشد،آن را دچار سرشکستگی خواهد کرد."

طبق فرموده رهبر جامعه دستگاه قضایی باید ملجا و مامن مردم به حساب آید و مردم باید این دستگاه را به منزله پدری مهربان برای خود دانسته و دلشان نسبت به هر ظلمی به اتکاء این پدر مهربان قرص و محکم باشد.

آیا قوه قضائیه با این نوع عملکرد انتظار دارد پناهگاه مردم به حساب آید؟این گونه به نظر می رسد که دستگاه قضا خود را پدر قشری محدود از افراد جامعه می داند و به همین دلیل فقط در راستای تامین حقوق این افراد تلاش کرده و برای خود تکلیفی در قبال مابقی افراد جامعه،خصوصا مستضعفین،تعریف نکرده است.آیا مسئولین قضایی با این دست اقدام های منفعلانه در برابر ظلم و بی عدالتی،خود مرتکب ظلم نشده اند؟

آیا دستگاه قضا با این نوع عملکرد شان روحانیت متعهد را ارج می نهد،روحانیتی که امام خمینی(ره)در مورد آنان میفرمایند:"روحانیون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاریخ و در سخت ترین شرایط همواره با دلی پر از امید و قلبی سرشار از عشق و محبت به تعلیم و تربیت و هدایت نسل ها همت گماشته اند و همیشه پیشتاز و سپر بلای مردم بوده اند؛بر بالای دار رفته اند و محرومیت ها چشیده اند."

اکنون در حالی قوه قضائیه در حال تعلل و سرگردانی نسبت به وضعیت آقای جهانشاهی به سر می برد،که نزدیک به 10 روز از اعتصاب غذای ایشان می گذرد.مسئولیت جسمی و روحی نامبرده به عهده دستگاه مربوطه است و اگر در این قضیه آسیبی به ایشان وارد شود جریان حزب الله و متعهد هیچگاه دستگاه قضا را نخواهد بخشید.

اللهم ما بنا من نعمت فمنک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۰۰
فرزندان روح الله

 وقتی کلمه ی تبعیض را در ذهن بالا و پایین میکردم وبه آن رنگ و لعاب می دادم و برایش دنبال مصداق میگشتم،ناخودآگاه ذهن محقرم فلش را به سوی نقطه ای نشانه میرفت!همان جایی که ماهیت ایجاد آن برای رفع تبعیض است و برای داد خواهی به فریاد مظلومان تشکلیل شده و مشروعیتش به این است که گردنِ گردن کشان را خُرد کند و مفاسد اقتصادی و اجتماعی را ریشه کن کند! 

آری همان قوه ی قضاییه ی جمهوری اسلامی ایران!!!

مدتی است که این قوه ی آنتی تبعیض با ایجاد بی عدالتی و تبعیض های بی شمار دل امت حزب الله ایران را خون کرده و با بعضی رفتارهای این قوه چنان مکدر شده ایم که دل و دماغ هیچ کاری را نداریم!!!

حدود یک ماه از آزادی ام الفتنه و ام الفساد ایران مهدی هاشمی میگذرد،همانی که تمام وجودش را وقف ضد انقلاب کرده و هرشب خواب براندازی نظام را میبیند!همانی که در هر فساد مالی کوچک و بزرگ نامش نظرها را به خود جلب میکند!این آقا زاده پس از مدتها موش و گربه بازی که به ایران بازگشت علی رغم این همه اتهام روشن، بجای زندان برای دست بوسی دستان پرمهر پدر عازم منزل شد وبعداز اقداماتی سوری اورا به زندان انداختند!بماند که در طول ساعات نچندان زیاد حبس بارها هوس خوردن دیزی کرد وچون وکلایش به دیدار های خصوصی او در زندان قانع نبودند،لاجرم قلب آقازاده به درد آمد و ام الفساد را در بیمارستان هم ملاقات کردند!!! آقازاده با این همه جرم در طول اقامت شیرینشان در زندان ملاقات های فراوانی را با هرکس که اراده میکردند داشتند!!!این عنصر ضدانقلاب طی اقدامی مشکوک و نامشخص با وثیقه ای پراز صفر،آزاد شد و معلوم نیست این همه جرم واتهام چگونه حل شد و ایشان الان کجا هستند وتدارک کدام عملیات براندازی را میبینند!!!

این یعنی تبعیض، جناب قوی قضاییه که آفتابه دزدان را در ملا عام حساب میرسی چرا نوبت آفتابِ دزدان که میشود رهایش میکنی و روی همه ی فسادهای مالی او ماستی باقطر10سانتی متر میکشی!!!؟؟؟

قوه ی قضاییه ی ما، فقط میتواند فریادها را در نطفه خفه کند تا کسی دَم از عدالت خواهی نزند!خوب است، همین خفه کردن هم هنری میخواهد،بخدا هنر میخواهد که طلبه ای مجاهد را به جرم فریاد علیه گردن کلفتان و زمین خواران دستگیرکنی و به زندان بیاندازی!طلبه ای که یکه وتنها در راه خدا قیام کرده وبا قدرت به امام امتش لبیک گفته و در زمانه ای که هرکس آخورش پر باشد خفه خان میگرد او علیه زمین خواری شمشیر کشیده و هل من ناصر حسین (ع) را لبیک گفته!واقعا جرم او چیست؟مبارزه بازمین خواری؟؟چرا در این مملکت هرکس بر علیه زمین خواری شمشیر میکشد به او انگ میزنند؟؟؟چرا برخی نسبت به واژه ی زمین خواری آلرژی دارند؟؟

جناب قوه ی ((غذاییه)) ی عزیز لطف کنید اتهامات وارده به طلبه ی سیرجانی را رسما اعلام کنید تا همه بدانند!چرا بعد از ماهها بازداشت او هنوز نتوانسته اید دلیل بازداشت را اعلام کنید؟؟یعنی جرم او آن قدر از مهدی هاشمی سنگین تر است که اجازه ی دیدار با خانواده ی خود را هم ندارد؟؟چرا او با وکلا و خانواده اش درزندان دیزی میخورد اما طلبه ی مجاهد مدتهاست همسرش را هم ندیده!!

دل امام امت از این همه تبعیض خون شده،دل امت حزب الله از این کارهای خدا ناپسندانه ی شما به درد آمده!چرا به فکر آخرت خود نیستید؟؟کجاست عدالت علوی؟؟کجاست آرمانهای انقلاب؟؟؟کجاست خون تازه ای که خمینی کبیر به رگهای خشک شده یمان تزریق کرد؟؟کجاست؟؟کجاست؟؟؟

والسلام...

 



پی نوشت:

1.به راستی که بعضی از موسیقی ها و موسیقی دانها از بعضی از مداحی ها و مادحین در صدور انقلاب به جهان بیشتر زحمت کشیده اند ورسالتی که به دوششان بوده را به خوبی انجام داده اند!!!درگذشت استاد بیگلری پور را به همه ی کسانی که به هر نحوی برای انقلاب زحمت میکشند تسلیت عرض میکنم.خداوند روحش را غریق رحمت کند.

2.قسمتی از پیام طلبه سیرجانی از اوین:

حجت‌الاسلام جهانشاهی (معروف به طلبه ی سیرجانی)نیمه‌شب 22 دی ماه جاری پیام کوتاهی با عنوان «کوچک‌ترین سرباز ولایت» از «اتاق 1 بند ویژه روحانیت اوین» خطاب به «نیروهای حزب‌اللهی» و «بچه هیأتی‌ها» صادر کرده و از انتقال شیرازی به بند عمومی زندان خبر داده است.

 در این پیام که با «بسم رب‌ الحسین (ع)» آغاز شده، آمده است: «محبین اهل بیت، حاج‌منصور ارضی، حاج‌سعید حدادیان، حاج‌‌محمود کریمی، حاج‌مهدی سلحشور، حاج‌سعید قاسمی، حاج‌آقا آقاتهرانی، حاج‌آقا میرباقری، حاج‌‌علیرضا پناهیان، سیاسیون، اصحاب رسانه، عدالتخواهان، بسیجیان، دانشگاهیان و با بصیرت‌ها، فقط یادتان باشد ما را تنها گذاشتید».

3.پاسخ حاج سعید قاسمی به پیام طلبه مجاهد:

وی اظهار داشت: «برادر عزیز، که می‌گویی تنهایت گذاشتیم، راست‌می‌گویی چون من بی‌معرفتم که اگر نبودم با رفقای شهیدم می‌رفتم، در عین حال باید گفت، برادر گرامی، علی‌رغم نامردمی ‌برخی‌ها و نامردی ما، راه شما برای احیای مطالبه امام و رهبری به احدی الحسنیین ختم خواهد شد؛ به پیروزی یا شهادت».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۱ ، ۱۶:۲۹
فرزندان روح الله

در این سلسله گفتار ها که مقدمه و تبصره ای بیش نیست توجه نگارنده به "سبک زندگی انسان انقلابی" است و درتمام متن توجه به عناصر این عبارت لازم و ضروریست تا ازایجاد سو تفاهم ها و دگرفهمی ها جلوگیری شود به عبارت دیگر این مطلب پیرامون سبک و روش زندگی انسانهای سخن میراند که سعی بر درک هرچه بیشتر ازمفهومی به نام "انقلاب اسلامی" دارند تا به امیدحق بتوانند اهداف آن را پیاده سازی کنند. پس توجه  این مطلب به "سبک زندگی اسلامی" رایج در رسانه ها و محافل فرهنگی و سیاسی نیست صد البته که "سبک زندگی انسان انقلابی" برگرفته ازشرع مقدس اسلام است ولی کدام اسلام؟ همان اسلامی که انقلاب برگرفته از آن است؛ یعنی اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و اله.1

در قسمت اول توضیحی مختصر پیرامون عنوان مطلب میدهیم:

سبک زندگی که یکی از ابعاد پیشرفت بامفهوم اسلامی است عبارتست از رفتاراجتماعی، شیوه ی زیستن2به معنای دیگر؛ سلسله رفتارهایی که ازاصول و چارچوب خاصی ساطع میشود و تمام ابعاد زندگی را در برمیگیرد. این اصول و چارچوب ها ازجهان بینی افراد که خودنیز مبتنی بر ایمان و اعتقاد و ایدئولوژی است گرفته می شود. انسان انقلابی زمانی می تواند بر اساس اعتقاد خود سبک زندگی تعریف کند که اعتقاد خودیعنی انقلاب و بالطبع آرمانها و اهداف ان را بشناسد و حداقل چارچوب ان را بداند؛ این مهم بدون شناخت و مطالعه ی منویات بنیانگذار این انقلاب و رهبر آن امری محال است. زمانی که اسلام انقلابی هنوز شناخته نشده است چگونه توقع میرود که سبک زندگی اسلامی تعریف شود و دراین راه علیه اسلام و انقلاب عمل نکرد!!

در قسمت دوم فضای فعلی حاکم بر زندگی افراد به اصطلاح انقلابی را قدری تحلیل میکنیم:

 در حال و هوای ادبیات امروز جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی(البته منظور نهادخاصی نیست) "بچه حزب اللهی" عموما به افرادی اطلاق میشود که عمدتا در جلسات منظم!هفتگی پایگاه بسیج و  هیئت های عزاداری شرکت میکنند، نمایشگاه( و فقط نمایش گاه!!) دفاع مقدس و حجاب برگزار میکنند،در طرح های مطالعاتی شرکت میکنند و سالی یکی دو کتاب تورق میکنند، در حلقه  های صالحین مثل همیشه خدای سکولار  را اثبات  میکنند و به شبهات ولایت فقیه پاسخ میدهند، همیشه... کیف اند که برای خدا فحش میخورند و ناسزا  میشنوند که:"شما حزب اللهی هستید". در راهپیمایی های مرسوم سالانه حضور دارند،کمیت اعتکاف ها را غالبا این گونه افراد پرمیکنند،سالی چندبار به سفرمشهد و قم و  جمکران میروند، همیشه به دنبال بروزترین مداحی های کشور هستند،در ایام عزا یکی ازدغدغه هایشان اینست که  کدام هیئت بروند، عکس امام و رهبری و شهدا را روی دیوار اتاق و زمینه ی صفحه ی کامپیوتر و گوشی موبایلشان قرار میدهند، اگرداشته باشند ریش میگذارند و پیراهن های ساده را روی شلوار پارچه ای راسته می اندازند، تابستان ها صندل با جوراب سفید میپوشند و زمستان ها کاپشن احمدی نژادی. بعضا دکمه ی اخر یقه را میبندند و شب ها برای تحکیم وحدت در جبهه ی انقلاب به "فست فود"ها و رستوران های بعضا مجلل میروند و جدیدترین و بعضا گرانترین غذاها را برای رضای خدا! و در راستای اهداف انقلاب اسلامی میخورند و در آروغش نیز به یاد شب گرسنه خوابانی که چند فرسخ آنسو تر بی امید و بی رغبت سر به زمین می گذارند نیستند.

برای رضای خدا! اردو های تفریحی میروند به صرف جوجه کباب تا سرحد انفجار. مجالس عزاداری برگزار میکنند و برای حفظ شأن! امام حسین علیه السلام چلو مرغ و چلو کباب میدهند. کارفرهنگی را بهانه ی درس نخواندن و درس داشتن را بهانه ی کارفرهنگی نکردن میکنند.

گاه گداری نیز پول های پاره ی خود را برای کمک به فقرا به صندوق صدقات می اندازند. برای اینکه نشان دهند بچه مذهبی ها از تکنولوژی دنیا عقب نیستند، گوشی های موبایل گران قیمت و آنچنانی میخرند و طبق حدیث" هرکس دو روزش یکسان باشد ضرر کرده است" مدام دغدغه ی ذهنشان ارتقا آن است. نهایت حس مسلمانی شان برای کودکان گل فروش چهار راه ها که از سرما پوستشان ترک خورده است و با نگاه معصومانه ی سراسر حسرت، کودکان بی دغدغه ی درون اتومبیل ها را برانداز میکنند، تنها تاسف و آه عمیقی است که نهایتا 30 ثانیه دوام  دارد. در هر انتخاباتی نیز با رای خود انقلاب را تحویل مسئولان منتخب می دهند و رسید دریافت میکنند و به تعطیلاب میروند تا انتخابات بعدی و الحمدلله همه چیز خوب است و خدا هم پسرخاله ی این مردم. چک سفید امضا داده که ما هرطور هم باشیم انقلاب راه اصلی را میرود و خدا و حجتش خودشان همه چیز را درست میکنند!!

به راستی مابرای چه انقلاب کردیم؟چرا این همه هزینه های سنگین دادیم که یک نمونه اش300هزار پیکر پاره پاره بود؟مگر این کارها را نمیشد در حکومت طاغوت انجام داد؟؟؟

این مطلب ادامه دارد...

تفهیم نوشت:

1-منظور همه ی  افراد جامعه ی انقلابی نیستند اما فضای عمومی تقریبا همین گونه است.

2- مطلب ادامه دارد خواهشا دوستان عجله ننمایند.

3- حقیر بزرگوار اولین مخاطب این گفتار است.


1- «در انقلاب اسلامى، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستى یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بى‌بندوبارى و بى‌تفاوتى؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بى‌حالى و افسردگى؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتى و بى‌خاصیت؛ اسلام نجاتبخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه‌ى دست قدرتها؛ و خلاصه اسلام ناب محمّدى(صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم)، جایگزین اسلام امریکایى گردید..» امام خامنه ای حفظه الله  1369/3/10

2- امام خامنه ای حفظه الله 1391/7/23 در دیدار مردم خراسان شمالی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۱ ، ۱۶:۲۷
فرزندان روح الله


  پیرمرد: سلام دخترم! لطف میکنی این نسخه رو برام آماده کنی؟

متصدی داروخانه: سلام پدر جان حتما...

.

.

.

متصدی داروخانه:بفرمایید، میشه 80000هزارتومن!!!

پیرمرد:80000هزارتومن؟؟؟بیمه ای،تخفیفی چیزی نداره؟

متصدی داروخانه: نه متاسفانه...

پیرمرد: من بیشتر از 15000هزار تومن ندارم!نسخه رو بدید ببرم پیش دکتر!

متصدی داروخانه:بفرمایید اینم نسخه...

پیرمرد: سلام دکتر،این داروها که نوشتید زیاده و پولش خیلی میشه! من این قدر پول ندارم.

 دکتر:خب پدرجان حالِ خانم شما خیلی خرابه و این داروها براشون لازمه...

پیرمرد:نمیشه به جای این داروها،داروهای معادل بنویسید که ارزونتر باشه؟

دکتر:نمیشه!حالا مگه چه قدرشده؟؟؟

پیرمرد:80000هزارتومن!!!!

دکتر:فقط 80000هزارتومن؟به بچه هاتون بگید بیان بخرن...

پیرمرد:بچه هام نیستن!!!

دکتر:کجاهستند؟زنگ بزنید بیان...

پیرمرد:دیگه نمیان!!!

دکتر:چرا؟

پیرمرد:یکیشون شهید شده و یکیشون هم اینجا نیست...

دکتر:ای پدرجان چه شهیدی؟چه شهادتی؟دلت خوشه!!! اون موقع که جوگرفتتون باید فکر حالا رو میکردید!!!

پیرمرد:من به شما اجازه نمیدم این جور حرف بزنید!!!من باخدا معامله کردم و هرکس باخدا معامله کنه حتما به سودش خواهد بود...

دکتر:پس حالا هم برو داروهات رو ازخدا بگیر!!!

پیرمرد:حتما همین جوره!خدا خودش کمک میکنه...

.

.

.

پیرمرد:سلام خانم،حالت خوبه؟

پیرزن:سلام حاجی،بدنیستم فقط  گاهی قلبم تیرمیکشه و بدنم یخ میزنه!!!

پیرمرد:ان شاالله خوب میشی؟

پیرزن:داروها رو گرفتی؟

پیرمرد: فردا قراره بگیرم!!!

پیرزن:چرا امروز نگرفتی؟؟؟

پیرمرد:نشد دیگه،حالا فردا میگیرم نگران نباش!!!

صبح روز بعد که ازخواب پاشدند...

پیرزن:حاجی کِی رفتی داروهارو گرفتی؟

پیرمرد:من که هنوز از خونه بیرون نرفتم!!!

پیرزن:جدی؟ پس این داروها چیه رو تاقچه؟

پیرمرد:خدای من اینارو کی آورده؟؟؟؟!!!!

.

.

.

پیرمرد:سلام،ببخشید خانم این داروهای همین نسخه است؟؟؟

 متصدی داروخانه:بله همین طوره!!!


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۱ ، ۲۲:۵۴
فرزندان روح الله

گذر زمان بار دیگر یادآور یکی از بزرگترین پیروزی های غرورآفرین ملت ایران در برابر دشمنان اسلام ناب است. زمانیکه دول غربی با حمایت های آمریکایی اسرائیلی در پی مخدوش کردن چهره انقلاب شکست های پیاپی را متحمل می شدند با برنامه ریزی در قالب یک پروسه زمانبندی شده و به دنبال وارد کردن آخرین حربه به انقلاب اسلامی وارد فاز جدیدی شدند.
اینبار فتنه ای آمریکایی اسرائیلی با همراهی بعضی سیاسیون داخلی و خارجی و به اسم اصلاحات طی یک برنامه 8ساله شروع به کار کرد اما از آنجا که در معاملات خود پیش بینی روحیه ولایتمداری ملت ایران را فراموش کرده بودند نتوانستند نقاب از چهره بیرون کنند. مع الوصف با یک عقب نشینی 4ساله برآن شدند تا با سوءاستفاده از شور و شوق انتخاباتی سال 88 سوار بر جریان شده و شیرینی حضور حداکثری مردم را هلایل کرده تا به قول خودشان ضربه آخر را به نظام وارد آورند. ضربه ای که منافقینی از داخل خواه ناخواه سکاندار آن شدند و آشکارا به جبهه گیری مقابل اهل بیت پیامبر(ص) پرداختند؛ سیاسیونی که کمتر به سیاست آشنا و بیشتر با فریبکاری و دغل آشنا بودند و هستند با حمایت دشمنان نظام شمشیر خود را از رو بسته و به پیکار با حق کمر بستند تا جاییکه باراک اوباما در اثنای سال 88 مورخ 07/10/1388 میگوید:"جهان شاهد شجاعت و قدرت اصلاح طلبانی است که جزیی از تمدن عظیم ایران هستند."

چهره واقعی اشخاصی که روزی بعنوان سران کشور شیعی پای مذاکره با دشمنان قسم خورده ی انقلاب می نشستند و از کناره گیری بابت حقوق یک ملت سخن به میان می آوردند با گذشت زمان بر عموم هویدا شد. به نحوی که در عزای سید و سالار شهیدان به پایکوبی و بزم شرابخواری پرداختند. آخر شما را چه فرق با یزیدیان؟!! که حرمت خون خدا را در روز عاشورا شکستید؟
براستی که فتنه88 یادآور جنگ احزاب بود و ضد انقلاب اعم از لندن نشین و سلطنت طلب تا حزب توده ای و مشارکت همگی با علم اصلاح طلبی گرد هم آمدند تا جبهه حق را از پا درآورند غافل از اینکه حزب خدا غالب است و آنان مغلوب...

مدعیان اصلاحات در انتخابات با حمایت از دو عنصر سوخته به نام اصلاح طلبی و به کام اسرائیل تمام همّ و غمّ خود را سرنگونی و براندازی قرار دادند و با شعارهای عوام فریبانه آنطور وانمود کردند، گویی دعوا بر سر قدرت است در حالیکه بحث حفظ اسلام یا محو آن مورد اتفاق نظر آقایان بود.
با رصد اقدامات قبل و بعد انتخابات ساده لوحانه است که اسم اصلاحات واقعی - که در اسلام مورد تاکید است – بر روی این اتفاقات گذاشت بلکه امثال خاتمی و موسوی و کروبی به رهبری فکری حمقایی چون سروش، مهاجرانی و کدیور و... اسلام را نشانه رفتند. در همین رابطه عبدالکریم سروش،دگراندیش و ضدانقلاب مقیم آمریکا در تاریخ 05/11/1388 می گوید:"واقعیت این است که در درون جریان سبز هم دینداران، هم چپ ها و سکولارها فلسفی و حتی افرادی از انجمن حجتیه وجود دارند و این را نمی توان انکار کرد و نمی توان مخفی نگاه داشت."  مدعیان اصلاحات که بهتر از هرکسی افاضات سروش پیرامون پوزیتیویسم و شکاکیت را می دانند پس چرا خود را بازیچه دست جنابشان قرار دادند؟ آیا نمی دیدند یا نمی خواستند ببینند؟ و چشمانشان را به روی حق و به سوی کج روانه داشتند...

در فتنه88 بود که عوام ما بوی سبقت را از خواص بی بصیرتمان ربودند و یادآور "السابقون السابقون اولئک هم المقربون" شدند. خواصی که خود رامرجع دینی می دانند در فضای غبارآلود آن روزها طلحه گونه سست عنصری و ایمان ناخالص خود را به نمایش گذاشتند که نتیجه ای جز شادمانی چند ماهه بی خردان غربی آمریکایی و رسوایی بیش از پیش خودشان نداشت. زبیریّونی که انقلاب را پذیرفته بودند تا به اهداف و امیال شخصی شان بپردازند مادامیکه تجارت خود را بر باد رفته دیدند با خیانت به خود و انقلاب طعم براندازی را در سرشان پرورانده غافل از اینکه بوی رسیده به مشامشان نه تنها بوی کباب نبود بلکه خر داغ می کردند...

جالب اینجاست که پس از گذشت 3سال نه تنها به خود اجازه شرمساری نمی دهند بلکه با کمال روشن کفری – شما بخوانید روشن فکری – اعاده حق می کنند و به فکر بازگشت به مناصب حکومتی اند. فراموش کردید خیانت های آشکارتان را؟؟؟ یا به خیال فراموشی ملت ایرانید؟! بدانید اگر رحم و بخشش علی نبود ملت ایران هیچگاه اجازه نفس کشیدن را به دشمنانشان نمی داد.

مگر مردم حامی ولایت بمیرند که اجازه حضور در سطح اول مملکت را به شما دهند همانطور که 9دی جلوه ای از بصیرت بالایشان بود. اُف بر شما باد که حاضر به اظهار پشیمانی صرفا لسانی هم نیستید......

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۱ ، ۱۳:۰۶
فرزندان روح الله

با سلام و عرض ادب خدمت جناب صادق عابدین

آقای استاندار،همه می دانیم که قطار انقلاب به حرکت خود ادامه می دهد و اگر کسی نتواند خود را به این قطار برساند،خود مقصر است.

شما به عنوان یک مسئول حکومتی در جمهوری اسلامی،وظیفه پیگیری اهداف و آرمان های انقلاب و هم چنین جلوگیری از لجن مال شدن این آرمان ها را دارید.به خوبی می دانید که یکی از بزرگ ترین مطالبات و آرمان های انقلاب،تحقق عدالت اجتماعی و در پی آن دستگیری کامل و کافی از قشر مستضعف و محروم جامعه می باشد و باز هم می دانید که یکی از بزرگ ترین آفات جامعه اسلامی،ترویج تفکر غربی و روحیه مصرف گرایی و هم چنین رو بر گرداندن از مظلومین و پابرهنگان جامعه توسط مسئولین می باشد.

 با تاسف حقیر تا به حال عملی قابل توجه در این راستا از جنابعالی ندیده ام.تا به حال عکس موضوعات عنوان شده را از شما سراغ دارم.تا به الان جز حمایت از مجتمع های تجاری،که نماد ترویج سبک زندگی غربی است،جز کم توجهی به قشر ضعیف جامعه چیز دیگری مشاهده نکرده ام.

معمولا برای شناخت تفکرات  یک شخص در یک حوزه خاص،باید ببینیم الگوی آن شخص در آن حوزه چیست.از روی عمل شما الگوی شما در توسعه شهری واضح است:دوبی.شما به جای اینکه بر اساس منویات امام خامنه ای در مسائل شهری یک چشمتان همیشه به مسئله عدالت باشد به الگویتان است.شما قصد دارید شیراز را تبدیل به دوبی ایران کنید نه سومین حرم اهل بیت.

اگر بخواهم برای ادعای خود که شما برای گودنشین ها اهمیتی قائل نیستید شاهدی بیاورم،قضیه کارتن خواب ها را که حدود 1 ماه است پیگیر آن هستیم برایتان عنوان می کنم.

حدود 1 ماه است که برای رسیدگی به وضعیت اسفناک کارتن خواب ها و بی خانمان ها،ده ها بار به فرمانداری و شهرداری و استانداری رفته ایم اما تا به حال جز وعده های پوچ و بد قولی و وقت تلف کردن چیزی ندیده ایم.

ما بر اساس وظیفه ای که امام امت بر دوشمان قرار داده است که نگذاریم مرفهین پشت درب های بسته،مظلومین را ببلعند،نگذاریم مسئولین بی درد و غرب زده اهداف انقلاب را که چند صد هزار شهید به خاطر آن داده ایم،به محاق ببرند،انواع تذکر ها و صحبت ها را با مسئولین مربوطه داشته ایم،حرفمان را حضوری زدیم،پیشنهاد دادیم،طرح دادیم،اما...اما کجاست اراده؟کجاست دغدغه محرومین؟کجاست مسئولی که عقیده اش بر منافعش اولویت داشته باشد؟و با کمال احترام،کجاست نظارتی از جانبتان،که برخی از مسئولین نتوانند انقدر راحت از انجام وظیفه خود فرار کنند؟کجاست حرکتی،تحرکی از طرف استاندار،که حداقل به خاطر آبروی خودشان هم که شده قولی را که شهردار و فرماندار داده اند را پیگیری کند،به خاطر خدا نه،به خاطر انقلاب نه،به خاطر آبروی خود.

و در آخر آقای استاندار،بنده بی توجهی شما به معضل کارتن خواب ها را مشتی از خروار فرض کرده و اینگونه برداشت می کنم که شما اصلا اعتقادی به ساماندهی و کمک به محرومین و مظلومین ندارید و بیشتر در فکر الگوی خود به سر می برید.تا تصور حقیر و دیگران در این مورد قطعی نشده،اثبات کنید که اینگونه نیست،اثبات کنید که شما دلبسته انقلاب بوده و برای بقای این انقلاب هر کاری می کنید.مامنتظر عمل سریع شما هستیم.

والسلام علی من التبع الهدی


پی نوشت:آقای استاندار،خسته نباشید،تمام عمل شما در برابر کم کاری و مال خوری و سهل انگاری زیر دستانتان فقط موعظه بود؟ 

بخوانید تمام مطالبی که در مورد کارتن خواب ها نوشته شد و فقط در آرشیو سایت ها و وبلاگ ها باقی ماند:

مطلب میلاد فریدنیا

مطلب کریم جوکار

مطلب سجاد علی پور

شعر پیمان خسروی

سایت خبری شیرازنا

سایت جنیش عدالت خواه دانشجویی کشور

مطلب امین ایمنی

صحبت آقای انجوی نژاد در این مورد

سایت تحلیلی خبری سحاب

سایت تحلیلی خبری سحاب

سایت شیرازیس

مطلب میلاد فریدنیا

سایت تحلیلی خبری سحاب

مطلب کریم جوکار

مطلب پیمان خسروی

مطلب خودم

مطلب خودم

شعر پیمان خسروی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۱ ، ۱۰:۱۲
فرزندان روح الله

خب! دوستان ما الان در شیراز هستیم، شهری با مردمانی شریف و انقلابی،که امام خامنه ای حفظه الله به اینجا لقب" سومین حرم اهل بیت" رو دادند. این شهر به اصطلاح "مثل گوشت قربونی" دست خاندانها و آقازاده ها و احزاب خاندان ساز  افتاده. اونجا رو نگاه کنید؛ دقت لازم نیست اونقدر بزرگ هست که کاملا مشخصه ، اون تراکتور شهرداری هست که با تمام قوا مشغول شخم زدن آرمانهای انقلاب اسلامی و امام خمینی قدس سره است. اگه دقت کنید سوخت اصلی این تراکتور تفکر لیبرال سرمایه داری میباشد که شیخ اینها در ایران در اون سالها که رئیس دولت بود گفت:«ما باید چرخ دنده های توسعه ی اقتصادی رو به حرکت در بیاریم حتی اگه بین این چرخ دنده ها استخوان"قشرآسیب پذیر" خورد بشه.» براتون ترجمه میکنم: قشر آسیب پذیر منظورش همون"مستضعفین و پابرهنه ها"بودن، نمادعینی این حرف یعنی همین چیزی که اینجا دارید میبینید توشیراز. جناب شهردار نقل به مضمون فرمودن:"من پول بالا شهری ها رو پای منقل جنوب شهری ها دود نمیکنم".

اون قلتک که اونور هست، قلتک فرمانداریه، نه نترسید...صبر کنید...کاری به شما نداره، الان مشغول جمع آوری سگهای ولگرد شهر هست،طبق گفته ی فرماندار یکی از اولویت های فرمانداری "جمع آوری سگ های ولگرد سطح شهر" میباشد.

خب! اون قسمت رو نگاه کنید، اشتباه نکنید اونا مجسمه نیستن، آدم هستن، اگه این سوال براتون پیش اومده که چرا وضعشون اینجوریه؟ باید بگم که این انسانها اصطلاحا "کارتن خواب" هستند و شب روی همین کارتن ها، زیر بزرگترین سقف دنیا یعنی آسمون میخوابند ولی مکان اصلی اینها در فراموشخانه ی مسئولین و  بعضی ازمردم این شهر هست.

خب! این ور رو نگاه کنید این "کشنده ی" بسیار قوی ترکیب خارق العاده ای از نهادهای اجرایی و مدیریتی شهر هست که با تمام توان سعی در کشیدن شهر به طرف شمال غرب یا اصطلاحا "بالا شهر"  رو داره که به حول و قوه ی الهی "حرم شاهچراغ علیه السلام" و دیگر بقاع متبرکه و پایین شهری های مستضعف از شهر بیرون بروند.

خب! اگه موافق باشید بریم سراغ یکی از شیرازی های عزیز و نظرش رو در مورد این مسائل بپرسیم:

--کاملا بی مقدمه--

نظرتون پیرامون این مشکلات عدیده تو شیراز چیه؟

_ خدمتتون که عرض کنم به نظر من بخش عمده ی این مشکلات متوجه خود ماست، ما اگر حرف امام (قدس سره) رو گوش کرده بودیم به این وضع دچار نمیشدیم، ما تو انتخابات مجلس دقت نکردیم و وصیت امام رو عمل نکردیم که فرمود:« وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه آن است که با اراده مصمم خود و تعهد خود به احکام اسلام و مصالح کشور در هر دوره از انتخابات وکلای دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالبا بین متوسطین جامعه و محرومین می باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم به سوی غرب یا شرق و بدون گرایش به مکتب های انحرافی و اشخاص تحصیل کرده و مطلع بر مسایل روز و سیاست های اسلامی به مجلس بفرستند .»1

اگه الان هیچ کس تو شهر به فکر این کارتن خوابهای بیچاره نیست و شهرداری پاس میده به فرمانداری،فرمانداری پاس میده به علوم پزشکی علوم پزشکی پاس میده به نیروی انتظامی و...هیچکس مسئولیت قبول نمیکنه به خاطراینه که تو انتخابات شورای شهر دقت  نکردیم که امام چی فرمودند؛اون بزرگوارسالهاپیش فرموده بودند که: « آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شده اند و احساس کردند فقر چی است، دیدند، چشیدند فقر را، احساس می کردند، ملموس شان بوده است که فقر یعنی چه ، اینها می توانند به حال فقرا برسند»2 نه اون کسی که داخل خیایان قم آباد زندگی میکنه و در مرفه ترین نقطه ی شهر که نمیشه "کارتن خوابها " رو دید.معلومه این این رئیس شورای شهر و اعضاش میان  یه شهردار انتخاب میکنن که دغدغه ی بیچاره ها و "کارتن خوابها" رو نداره، ازتو خیابان "نیایش" که نمیشه اهداف انقلاب اسلامی رو پیاده کرد. وقتی دفتر جناب فرماندار شبیه کاخ "الیزه"هست چه توقعی دارید که حضرت روح الله به ما فرموده:« آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم آن روزی که رییس جمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم . . .آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند چطور و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تاثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم.»3

نه آقا! جبهه ی پایداری هم "پایدار" نبود  و حسرت مسئولین انقلابی در شیراز رو ماباید به گور ببریم.از اون چهارتا نماینده ی مجلس مگه سه نفر از اعضای "جبهه ی به اصطلاح پایداری" نبودن؟ کو؟کجان؟ مگه نباید این اعاظم که داعیه ی اصولگرایی دارن، در پی تحقق عدالت باشن؟ یه حرکت عدالتخواهانه ما ازاین ها ندیدیم؟

درآخرهم؛ اگربه وضع این"زاغه نشین"  که چه عرض کنم،از اونها بدبخت تر؛ "کارتن خوابها" رسیدگی نشه یعنی ضدیت با انقلاب،ضدیت با امام،ضدیت با اسلام ، کفر و یعنی اسلا م ناب آمریکایی حتی با یک وجب ریش و نماز عریض و طویل و سابقه ی جبهه و ... چرا که حضرت امام رحمة الله علیه حجت را بر ما تمام کرد:« برادرهای عزیز من ، برادرهای روشنفکر، برادران نویسنده و صاحب قلم، برادران دانشگاهی، دانشجویان محترم، روحانیون معظم، بازاریان محترم، کارگران عزیز، کارمندان محترم بیایید به هم بپیوندید، بیایید  تمام قلم ها و تمام قدم ها و تمام گفتار ما بر منافع این قشر مستضعف باشد، نگذارید خون این شهیدان هدر برود، نگذارید زاغه نشینان ما باز ادامه بدهند به زاغه نشینی، نگذارید ابر قدرت ها باز به طمع بلعیدن ما بیفتند، نگذارید توطئه های ابر قدرت ها و خائنین رشد پیدا کند.»4

تذکرنوشت:
طرف امربه معروف و نهی ازمنکر فقط طبقه ی عامه جامعه نیستند، حتی اگردرسطوح بالا هم هستند شما باید به او امرکنید نه اینکه  خواهش کنید؛ باید بگویید: آقا! نکن! این کار یا این حرف درست نیست، امر و نهی باید با حالت استعلا باشد. البته این استعلا معنایش این نیست که آمران حتما باید بالاتر از ماموران و ناهیان بالاتر از منهیان باشند؛ نه، روح و مدل امر به معروف مدل امر و نهی است؛ مدل خواهش و تقاضا و تضرع نیست. نمی شود گفت خواهش میکنم شما این اشتباه را نکنید؛ نه، بایدگفت : آقا! این اشتباه را نکن. چرا اشتباه میکنی؟ طرف هرکسی که هست - بنده که طلبه ی حقیری هستم - از بنده مهم تر هم باشد؛ او هم مخاطب امر به معروف و نهی ازمنکر قرار میگیرد.   حضرت امام خامنه ای(حفظه الله) کتاب قاموس عدالت ص24
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۱ ، ۲۱:۱۸
فرزندان روح الله